درنوشته قبل مطالبی درباره مدرنیته مطالبی تقدیم دوستان شد در ادامه بحث رااززاویه دیگر پی می گیریم وآن این که آیا مدرنیته طرحی شیطانی وتوطئه ای علیه انسانیت ومعنویت است ؟وبه تعبیر برخی مدرنیته ظهور شیطان است ؟
برخی از متفکران در دنیا وکشور ما به این سئوال جواب مثبت داد ه اند ومدرنیته را نوعی تجلی وتسلط شیطان می دانند که این دسته در کشور ما بیشتر متفکران هایدگری معروف هستند ودلائل این ها هم مضرات کثیره مدرنیته وغفلت افزایی وگناه آلودگی وبلکه رسمیت یافتن عصیان وگناه در عصر مدرن است
وضعیتی که هیچگاه درتاریخ رخ نداده واگر گناهی درگذشته رخ می داده درخفا وپرده وبدون توجیه وترویج بوده است اما امروز گناه در مواقع بسیار توجیه وتبلیغ می شود وافراد نه تنها از انجام گناهان شرمنده نیستند بلکه برآن افتخار هم می کنند این مطلب وهزار عیب دیگر مدرن دلیل شیطانی بودن مدرنیته است
اما سئوال مهمی که در مقابل این تفکر ونظر قرار می گیرد این است که لازمه چنین حرفی نادیده گرفتن قدرت واراده وهدایت خداوند درزمین است وهمچنین غلو در قدرت شیطان است چرا که شیطان این همه قدرت ندارد که چند صد سال همه شئونات بشر را دراختیار بگیرد وچنین اجازه واختیاری هم به او داده نشده است
اما این در این که مدرنیته باعث افزایش ورسمیت یافتن گناهان وغفلت از حقیقت وخداوند وهمچنین معنازدایی از عالم شده شکی نیست اما وهزار اما همه اینها دست پخت ومحصول عمل خود انسان است لذا در سوره عصر که ناظر به دوره آخرالزمان ومدرنیته است خود انسان محور خسران نامیده شده ان الانسان لفی خسر
بنابراین عجالتا باید پذیرفت که سرنوشتی که به نام مدرنیته برای بشر رقم خورده عملکرد خود انسان است ومتهم ومسئول اصلی نیز خود اوست وراندن قضیه به سمت شیطان واز ظهور شیطان وامثال آن سخن گفتن نوعی سلب مسئولیت از انسان است
البته نه این که شیطان بیکار است ومکاری واغواگری نمی کند اما اگر انسان انسان باشد کید شیطان به گفته قرآن ضعیف است (ان کید الشیطان ضعیفا )،بنابراین مسئول وضعیت فعلی بیش از همه خود انسان است
البته انسان هم که می گوییم به گستره تاریخ امتداد می یابد از زمان آدم تا به امروز را دربر می گیرد مدرنیته که ظهور عصیان وغفلت وشکاکیت انسان است خود واکنشی است به تاریخ واعمال انسان های وتفریطی است که درمقابل افراط گذشتگان رخ داده است
اگر انسان گذشته که غالبا دین دار بوده وهمه چیز را از نگاه دینی می دیده است در نگاه دینی خودافراط نمی کرد وبه تعبیر قرآن دچار غلو نمی شد که فرمود (یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم )و نسبت به خدا وانبیاء وهمه عالم از مسیر حق وعدالت خارج نمی شد
خرافه را به نام دین نمی پذیرفت با علم به نام دین مخالفت نمی کرد ایمان را درمقابل عقل قرار نمی داد و حد هر چیز را به درستی می شناخت مدرنیته به این شکل رخ نمی داد ومی دانیم که خاستگاه مدرنیته غرب وفضایی است که مسیحیت حاکم بوده است
مسیحیتی که از نگاه قرآن از ویژگی های مهمش غلو وافراط گری دینی است که در چند جا قرآن با این عنوان به اهل کتاب خطاب کرده است که( لاتغلو ا فی دینکم )، بنابراین مهم ترین دلیل ظهور مدرنیته به شکل فعلی پیشینه قبلی آن وافراط گری های جاهلانه گذشته است واگر بشر قبل از مدرنیته عدالت دراندیشه وایمان داشت چنین وضعیتی وتفریطی رخ نمی داد وسرنوشت بشر به گونه ای دیگر رقم می خورد